خوانسالار، نانوا و نان پز. (ناظم الاطباء). نان پز و ناظر و طباخ. (از آنندراج) (انجمن آرا). شخصی را گویند که نان می پزد. (آنندراج) (برهان). نان پز را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : آفاق را از جرم خور هم قرص وهم آتش نگر هم مطبخ و هم خوان زر هم میده سالار آمده. خاقانی. و رجوع به میده شود
خوانسالار، نانوا و نان پز. (ناظم الاطباء). نان پز و ناظر و طباخ. (از آنندراج) (انجمن آرا). شخصی را گویند که نان می پزد. (آنندراج) (برهان). نان پز را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : آفاق را از جرم خور هم قرص وهم آتش نگر هم مطبخ و هم خوان زر هم میده سالار آمده. خاقانی. و رجوع به میده شود
سالار، گرد ابن میرانشاه از امرای قرن هفتم بسال 658 هجری قمری بدست پهلوان محمد نهی از امرای ملک شمس الدین کرت کشته شد، سالار نبیره، و پدرش میرانشاه داماد ملک شاهنشاه امیرمحلی شهر مستنک از توابع گرمسیر مکران بودند، رجوع به تاریخ نامه هرات سیف هروی ص 257- 264 و روضات الجنات اسفزاری ص 412 شود
سالار، گرد ابن میرانشاه از امرای قرن هفتم بسال 658 هجری قمری بدست پهلوان محمد نهی از امرای ملک شمس الدین کرت کشته شد، سالار نبیره، و پدرش میرانشاه داماد ملک شاهنشاه امیرمحلی شهر مستنک از توابع گرمسیر مکران بودند، رجوع به تاریخ نامه هرات سیف هروی ص 257- 264 و روضات الجنات اسفزاری ص 412 شود
آن که دارای صورت و قیافۀ انسان است، آن که دارای صورت و قیافۀ انسان واقعی است. مردمی سیرت. مردم خصال. آدمی سیرت: همچنین در سرای حکمت و شرع آدمی سیر باش و مردم سار. سنائی
آن که دارای صورت و قیافۀ انسان است، آن که دارای صورت و قیافۀ انسان واقعی است. مردمی سیرت. مردم خصال. آدمی سیرت: همچنین در سرای حکمت و شرع آدمی سیر باش و مردم سار. سنائی